۱۳۹۴ اسفند ۲۶, چهارشنبه

پيدايي کليساهاي ارتودکس و کاتوليک


در آغازآشنايي با فرقه‌ها يا کليساهاي مختلف مسيحيت، بحثي طولاني است. ما در اين اثر کوتاه، خواهيم کوشيد خوانندگان گرامي را با نکات مهمي که موجب پيدايي اين فرقه‌ها و کليساها شد، و نيز با اهمّ اعتقادات آنها آشنا سازيم. دوستاني که مايلند در اين زمينه اطلاعات گسترده‌تري به‌دست آورند، مي‌توانند به کتاب‌هايي که در زمينه تاريخ کليسا منتشر شده، مراجعه کنند
چگونگي آغاز مسيحيت را در کتاب اعمال رسولان مي‌خوانيم. پيامي که رسولان مسيح در تمام نقاط دنيا موعظه مي‌کردند، پيامي يکسان بود گرچه هر رسولي طبق روحيات خود و هدايت روح‌القدس بر جنبه‌اي از مسيحيت بيشتر تأکيد مي‌گذاشت؛ بازتاب اين امر را در نحوه نگارش انجيل‌ها و محتواي رسالات مشاهده مي‌کنيم
اما از همان آغاز، يعني در عهد رسولان، شروع گرايشهايي را در اعتقادات و عبادات مسيحيان مشاهده مي‌کنيم. شايد نخستين اختلاف نظر جدي‌اي که بروز کرد، مربوط مي‌شد به رابطه ايمان جديد مسيحي و مذهب يهود. يهودياني که مسيحي شده بودند، در آغاز مايل نبودند مردمان ساير نژادها و مليت‌ها به اين ايمان بگروند. اما از آنجا که آغازگر بشارت به غيريهوديان شخصي بود همچون پطرس، غائله خيلي زود فرو نشست و رسولان و مشايخ کليساي اورشليم پذيرفتند که غيريهوديان نيز به اين ايمان جديد داخل شوند، تازه آن هم به اين علت که هم پطرس در اين خصوص رؤيايي آسماني دريافت کرده بود، و هم اينکه خدا با فرو ريختن روح‌القدس بر اين گروندگان جديد، ايمان آنان را مورد تأئيد قرار داده بود  /ر.ک. اعمال رسولان 10 و 11
اختلاف عقيده بعدي چند سال بعد بروز کرد، زماني که مسيحيان يهودي‌تبار اصرار داشتند که مسيحيان غيريهودي مکلف شوند شريعت موسي را نگاه دارند. مشکل به شوراي رسولان و مشايخ کليساي اورشليم ارجاع شد و در اثر تأکيدات رسولان برجسته‌اي چون پطرس و يعقوب برادر خداوندْ عيسي، تصميمي يکدست در اين خصوص اتخاذ گرديد  اعمال15  انعکاس تنش ميان شريعت‌گرايي و نجات از طريق ايمان صرف را در رسالات روميان و غلاطيان مشاهده مي‌کنيم. به‌نظر مي‌رسد که پولس طلايه‌دار تعليم نجات به‌واسطه ايمان صرف بوده باشد
بازتاب اين تعليم او چنان بود که در ميان مسيحيان يهودي‌تبار اورشليم شايع شده بود که پولس بر خلاف شريعت موسي سخن مي‌گويد و آن را ملغي مي‌انگارد  اعمال 21:‏20-‏25
با اينکه نکاتي که پولس رسول در پيام خود مورد تأکيد قرار مي‌داد، از گرايشي ظاهراً متفاوت با تأکيدات رسولان اورشليم برخوردار بود، اما ايشان همگي با پيام و اصولي که موعظه مي‌کردند، توافق داشتند /غلاطيان 2:‏1-‏10
اختلاف نظرهاي اساسي و خطرناک زماني بروز کرد که مسيحيت در سراسر خاورميانه و اروپا گسترش يافت  به‌علت بُعد مسافت و عدم وجود امکانات ارتباطي مدرن براي دسترسي مستقيم به رسولان، عده‌اي که پولس ايشان را رسولان و معلمان دروغين مي‌خواند، شروع کردند به آميختن پيام مسيحيت با انديشه‌هاي فلسفي. پولس در رساله خود به کولسيان و يوحنا در رساله اول خود با چنين معلمين دروغيني به مبارزه پرداختند. اين جريان فلسفه‌گرايي در کنار مسيحيت رسولان به رشد خود ادامه داد. اما از آنجا که از همان اواخر قرن اول تا اواخر قرن سوم ميلادي، مسيحيت با جفاهاي هولناک حکومت روم مواجه بود، تجزيه و انشعابي در کليسا رخ نداد
در طول اين دوره، علي‌رغم اينکه انديشه‌ورزان و پدران کليسا از گرايشهاي اعتقادي اندکي متفاوت در زمينه اصول اعتقادي برخوردار بودند يک مسيحيت و يک کليسا بيشتر وجود نداشت. در اين دوره، مسيحيت داراي تمرکز سازماني نبود، به اين معني که هيچيک از پدران کليسا يا اسقفان ادعاي رهبري جهان مسيحيت را نداشت  مسيحيت در اروپا و آسيا به مناطق اسقفي تقسيم شده بود و هر اسقفي در ناحيه خود استقلال کامل داشت، گرچه همه به يک اعتقاد و يک روش عبادت پايبند بودند       آغاز اختلاف نظرها آغاز اختلاف نظرها و تجزيه و انشعاب کليسا و پيدايي فرقه‌هاي مسيحيت را بايد در قرن چهارم ميلادي جستجو کرد. در سال 312 ميلادي کنستانتين، امپراطور روم به مسيحيت گرويد و طولي نکشيد که مسيحيت دين رسمي اين امپراطوري گرديد. اين امر سبب شد که مسيحيت نفسي راحت بکشد. به همين دليل کليسا فرصت يافت تا به مشکلاتي که در زمينه اصول اعتقادي در حال شکل‌گيري بود بپردازد. به اين ترتيب نخستين شوراي کليسايي تحت رياست شخص امپراطور در شهر نيقيه /واقع در ترکيه امروزي به سال 325 تشکيل يافت تا به اختلاف نظر حادي که در خصوص الوهيت مسيح پيش آمده بود، رسيدگي کند. در همين شوراي نيقيه بود که آموزه تثليث براي نخستين بار به‌عنوان اعتقاد درست /ارتودکس مسيحيت تصويب شد
کنستانتين، امپراطور روم، در سال 330، پايتخت جديدي براي خود ساخت و آن را به‌نام خود، کنستانتينوپوليس (شهر کنستانتين، به عربي قسطنطنيه، همان استانبول امروزي) ناميد. امپراطوري روم از نظر تشکيلاتي، به دو بخش شرقي (قسطنطنيه) و غربي (روم) تقسيم شد. اين امر سبب شد که ميان اسقف دو شهر پايتخت (يعني شهرهاي روم و قسطنطنيه) بر سر رهبري جهان مسيحيت رقابتي آغاز شود، رقابتي که سرانجام به سال 1054 منجر به پيدايي کليساهاي کاتوليک (در روم) و کليسا ارتودکس (در قسطنطنيه و مشرق‌زمين گرديد نخستين انشعاب‌هااما شوراي نيقيه خاتمه مناقشات عقيدتي نبود. کليسا در جو آرام دوره جديد، اکنون مي‌توانست به تدوين اصول اعتقادي بپردازد، اصولي که در عهدجديد به‌صراحت بيان نشده بود. مشکل جديدي که پيش آمده بود، اختلاف نظر اسقفان شهرهاي قسطنطنيه (نستوريوس و اسکندريه سيريل در مصر) بر سر ارتباط طبيعت‌هاي لاهوتي (الهي) و ناسوتي (بشري) مسيح و برتري يکي بر ديگري بود. تا اينکه سرانجام در سال 451، شورايي در شهر کالسدون (واقع در ترکيه امروزي) تشکيل شد و تصويب گرديد که مسيح داراي يک شخصيت با دو طبيعت لاهوتي و ناسوتي به‌شکلي برابر و ادغام‌نشدني مي‌باشد. همه اسقفان با اين مصوبه موافق نبودند. عده‌اي پيرو نستوريوس باقي ماندند و به جدايي مکانيکي طبيعت‌هاي الهي و انساني مسيح معتقد بودند. کليساي امپراطوري ساساني نستوري گرديد. کليساهاي قبطي (مصر)، سوريه، و ارمنستان پيرو سيريل باقي ماندند. در واقع اين کليساها از بدنه بزرگ مسيحيت شرق (قسطنطنيه) و غرب (روم) جدا شدند و اين جدايي تا امروز نيز ادامه دارد. کليساهاي مذکور از تشکيلات مستقل خود برخوردارن    پيدايي کليساهاي ارتودکس و کاتوليکمسيحيت در غرب به رهبري اسقف شهر روم، و در شرق به رهبري اسقف قسطنطنيه، به توسعه ادامه داد. هر يک از اين دو قطب به‌طور مستقل اما هماهنگ با هم رشد مي‌کردند. هر يک به مناطق جديدي پيام انجيل را مي‌رساندند و مردمان آنها را به مسيحيت هدايت مي‌کردند. در همين دوره بود که سرزمينهاي بريتانيا و اسکانديناوي و روسيه مسيحيت را دين رسمي خود ساختند
اما در اين فاصله، يعني از قرن پنجم تا يازده ميلادي، به‌تدريج اختلافاتي جزئي بين اين دو قطب قدرتمند مسيحيت بروز کرد، اختلافاتي مثلاً بر سر زمان برگزاري عيد قيام، نگه داشتن ريش براي کشيشان، يا تجرد و تأهل کشيشان. شايد مهم‌ترين اختلاف عقيدتي آنان، بر سر اين بود که آيا روح‌القدس فقط از پدر صادر مي‌گردد، يا از پدر و پسر هر دو! تا اينکه در سال 1045، اين دو قطب رسماً يکديگر را به کفر متهم کردند و از يکديگر جدا شدند. کليساي شرق، به مرکزيت قسطنطنيه، خود را کليساي ارتودکس ناميد، و کليساي غرب، به مرکزيت شهر روم، کاتوليک. ارتودکس به معني تعليم درست است و کاتوليک به معني فراگير و جامع. اين جدايي صرفاً جنبه تشکيلاتي داشت و بر سر اين بود که کداميک از اين دو اسقف رهبر جهان مسيحيت است. در غير اين صورت، اصول اعتقادات و آداب نيايش آنها بسيار شبيه يکديگر است و فقط در برخي جزئيات پيش‌پاافتاده با يکديگر تفاوت دارند
جدايي کليساهاي ارتودکس و کاتوليک ادامه داشت تا اينکه به سال 1964 به همت پاپ وقت، اين دو کليسا تکفير يکديگر را پس گرفتند و يکديگر را به رسميت شناختند. امروزه يک کاتوليک يا يک ارتودکس، در صورتي که به کليساي خود دسترسي نداشته باشند، مي‌توانند در آيين عشا رباني کليساي ديگر شرکت کنند. کليساي ارتودکس به‌علت تصرف سرزمينهاي آسياي صغير به‌دست مسلمانان عرب و بعدها به‌دست ترکهاي عثماني، کوچکتر از کليساي کاتوليک مي‌باشد. بعدها کليساي ارتودکس نيز به دو بخش يوناني و روسي تجزيه شد خصوصيت مهم کليساهاي ارتودکس و کاتوليکبراي پروتستانها چنين به‌نظر مي‌رسد که ارتودکسها و کاتوليکها اعتقادات و آيينهايي دارند که ريشه در کتاب‌مقدس ندارند. علت اين امر در اين نکته نهفته است که مرجع اعتقادات و عبادات مسيحي کدام است. مذهب پروتستان با اين شعار گسترش يافت: ”فقط کتاب‌مقدس“. براي همين پروتستان‌ها معمولاً اين سؤال را مطرح مي‌کنند که ”چرا کاتوليکها و اردتوکسها چنين و چنان مي‌کنند، حال آنکه در کتاب‌مقدس چنين چيزي گفته نشده است
علت اين اختلاف اين است که يگانه مرجع براي استخراج اصول عقايد و نحوه عبادات در مذهب پروتستان کتاب‌مقدس است، اما در مذاهب ارتودکس و کاتوليک، چنين نيست. ارتودکسها و کاتوليکها براي اعتقادات و آيينهاي خود به سه مرجع اعتقاد دارند: کتاب‌مقدس، سنت رسولان، و کليسا. ذيلاً به شرح اين سه مرجع مي‌پردازيم1  کتاب‌مقدسکتاب‌مقدس نزد همه مذاهب مسيحيت يکي است، به استثناي اينکه کاتوليکها و ارتودکسها علاوه بر 39 کتاب عهدعتيق، 9 کتاب ديگر يهوديان را به‌عنوان کتاب‌هاي قانوني ثانوي مي‌پذيرند. اين 9 کتاب جزو کتاب‌هاي قانوني يهوديان نيست و در کتاب‌مقدس عبري يافت نمي‌شود؛ اما ترجمه يوناني عهدعتيق، معروف به ”ترجمه هفتادتنان“ شامل اين کتاب‌ها مي‌باشد. لازم به تذکر است که رسولان به‌هنگام نگارش عهدجديد، تمام نقل‌قول‌هاي خود را از عهدعتيق، از ترجمه هفتادتنان انجام مي‌دادند. اما عهدجديد نزد کاتوليک‌ها و ارتودکس‌ها همان است که نزد پروتستان‌ها مورد پذيرش است2  سنت رسولاناين دو کليسا بر اين عقيده‌اند که تعليم رسولان را ”کليسا“ حفظ کرده است. روشن است که تمامي تعليماتي که رسولان مي‌دادند، در عهدجديد نوشته نشده است. عهدجديد مجموعه کتاب‌ها و رسالاتي است که ”بنا به مقتضياتي خاص“ نوشته شده‌اند. هر کتاب عهدجديد، خصوصاً رسالات، يا براي رفع مشکلي نوشته شد يا براي پاسخگويي به سؤالي. براي مثال، از مطالعه دو رساله پولس به تسالونيکيان متوجه مي‌شويم که پولس شفاهاً تعاليمي در خصوص بازگشت عيسي مسيح داده بوده، و اکنون طي اين دو رساله، توضيح بيشتري در مورد تعاليم شفاهي خود ارائه مي‌دهد (دوم تسالونيکيان 2:‏2  اگر مشکلي در اين زمينه در کليساي تسالونيکي پيش نيامده بود، ما امروز اين مطالب ارزنده را در اين رسالات نمي‌داشتيم. مثالي ديگر در رساله اول قرنتيان فصل 15 يافت مي‌شود که در آن پولس رسول پيام شفاهي (انجيلي) را که به ايشان داده بود، خلاصه‌وار تکرار مي‌کند (15:‏1 و 3 سپس به شرح مبسوطي از مسأله قيامت مي‌پردازد. کاتوليک‌ها و ارتودکس‌ها معتقدند که آن بخش از تعاليم رسولان که در عهدجديد نيامده، در ”سنت“ حفظ شده است. پروتستان‌ها معتقدند که آنچه براي ايمان مسيحي ضرورت داشت، از سوي روح‌القدس در کتاب‌مقدس ثبت شده است
پدران کليسا، به‌خصوص پدران عهد رسولان (قرن‌هاي اول و دوم ميلادي)، نوشته‌هاي بسياري از خود بر جاي گذاشته‌اند که در آنها نگرش کليساي اوليه در خصوص اصول اعتقادات، و به‌ويژه نحوه عبادات و آيينها ثبت شده است. مجموعه اين نوشته‌ها کلاً بخش عمده سنت رسولان را تشکيل مي‌دهد. اين نوشته‌ها اکنون در کتاب‌هاي تاريخ کليسا در دسترس همگان قرار دارد و اميد است که روزي به فارسي نيز ترجمه شود. براي مثال، در نوشته‌هاي پدران پايان قرن اول و اوائل قرن دوم، شيوه عبادت مسيحيان در کليسا با جزئيات نقل شده است. وقتي اين شيوه را با شيوه مراسم کليساهاي کاتوليک و ارتودکس مقايسه مي‌کنيم، متوجه شباهت بسيار آنها، حتي در فرمولهاي دعايشان مي‌شويم.
طبق شهادت اين کتاب‌ها، رسوم ديگري مانند تعميد نوزادان و تعميد به روش ريختن آب بر سر داوطلب، از همان قرن دوم مرسوم بوده است. دعاي طلب شفاعت از قديسين، خصوصاً استيفان شهيد، و نيز تکريم مريم نيز از اين دست مي‌باشند3  مرجعيت کليسااما براي ارتودکسها و کاتوليکها علاوه بر کتاب‌مقدس و سنت رسولان، کليسا نيز داراي مرجعيت مي‌باشد. منظور از ”کليسا“ نيز همايش اسقفان کليساها از سراسر جهان مي‌باشد. اين دسته از مسيحيان، بر اساس شهادت عهدجديد و منابع تاريخي، بر اين اعتقادند که مسيحيت اوليه از کليسا و به‌وسيله کليسا آغاز شد و گسترش يافت، نه به‌وسيله کتاب عهدجديد. کتاب‌هاي عهدجديد در بطن کليسا نوشته شدند. اين کليسا بود که تعليم صحيح را از گزند معلمان دروغين حفظ کرد. اين کليسا بود که با بدعت‌ها به مبارزه بر خاست. و سرانجام اين کليسا بود که در حدود سال 390 تصويب کرد که کتاب‌هاي الهامي مسيحيان متشکل از اين 27 کتابي مي‌باشد که امروز عهدجديد مسيحيان را تشکيل مي‌دهد

علاوه بر اين، مسيح به جمع رسولان خود که کليسا باشد، اقتدار بخشيد. در انجيل متي 18:‏15-‏20 مسيح به کليسا اقتدار مي‌بخشد تا امور ايمانداران را رتق و فتق کند. مسيح به کليسايش اقتدار بخشيد تا گناهان را ببخشد يا نبخشد (يوحنا 20:‏23). اين کليسا است که به‌وسيله روح‌القدس به جميع راستي هدايت مي‌شود (يوحنا 16:‏13کليسا قدرت دارد ايماندار خطاکار را به شيطان بسپارد (اول قرنتيان 5:‏4-‏5) يا او را باز به جمع خود بپذيرد (دوم قرنتيان 2:‏5-‏8
به اين ترتيب، طبق اعتقاد کليساهاي کاتوليک و ارتودکس، کليسا اقتدار دارد تحت هدايت روح‌القدس/يوحنا 16 ‏13) و بر اساس اصول کتاب‌مقدس، آموزه‌هاي کهن را بر اساس مقتضيات زمانه از نو تفسير کند، يا در خصوص نحوه عبادات و برگزاري آيينها تصميم‌گيري نمايد                                              
 تفاوت کاتوليک‌ها و اردتودکس‌ها با پروتستان‌هابسياري مي‌پرسند که تفاوت کاتوليکها و پروتستانها چيست. عموماً تصور مي‌شود که تفاوت در نيايش مريم يا پيروي از پاپ و نظاير اين مي‌باشد. اما اينها همه فرعي است بر اصل. تفاوت عمده و اصلي در مرجعيتي است که براي اعتقادات و عبادات قائل مي‌شويم، که در اين خصوص در بالا توضيح داديم. لذا وقتي يک پروتستان با يک مسيحي کاتوليک يا ارتودکس صحبت مي‌کند، عبث است که بحث کند که تکريم مريم يا مرجعيت پاپ در کتاب‌مقدس آمده يا نيامده، چون ايشان نيز قبول دارند که در کتاب‌مقدس به اين مسائل اشاره نشده؛ بايد دانست که آنان به اين اصول معتقدند، زيرا مرجعيت کتاب‌مقدس و سنت رسولان و تصميمات کليسا /شوراي اسقفان از تمام جهان را در کنار هم و همطراز با هم مي‌پذيرند
براي مثال، تعميد کودکان، شيوه تعميد، تکريم مريم، مرجعيت پاپ، طلب شفاعت از مقدسين، سلسله مراتب کليسايي، اعتقاد به 7 آيين مقدس، و نحوه برگزاري آيين عشاء رباني و نظاير اينها، همگي ريشه در سنت و مصوبات کليسا دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر