و اينک ميرسيم به پاراگراف سوم اعتقادنامه نيقيه که باز با عبارت «من ايمان دارم» آغاز ميشود. ميگويد: «من ايمان دارم به روحالقدس که خداوند و بخشنده حيات است که از پدر و پسر صادر ميگردد و او را با پدر و پسر يک پرستش و يک جلال است. او از طريق پيامبران سخن گفته است
روحالقدس کيست
کتابمقدس توضيح نميدهد که روحالقدس کيست، بلکه فقط وجود او را همچون شخص سوم تثليث بديهي ميشمارد. کتابمقدس او را شخص معرفي ميکند، نه يک نيرو. طبق اين اعتقادنامه، روحالقدس از پدر و پسر صادر ميگردد
يوحنا 14:26؛ اعمال 2:33
در پيدايش 1:2، ذکر شده که «روح خدا سطح آبها را فرو گرفت.»، اما توضيح نميدهد که او کيست. وليکن از اشارات بعدي کتابمقدس به روحالقدس، مشخص ميشود که او وجودي است الهي و همذات با خداي پدر. در بعضي جاهاي عهدجديد نبوتهايي که در عهدعتيق از زبان خدا جاري شده، به روحالقدس نسبت داده شده است، و همين مؤيد الوهي بودن او است (مثلاً اعمال 28:25؛ عبرانيان 10:15). پولس نيز در اول قرنتيان 2:10-11 ميفرمايد که خدا حقايق روحاني را توسط روحالقدس بر ما آشکار فرموده، «چرا که روحْ همه چيز، حتي اعمال خدا را نيز ميکاود. زيرا کيست که از افکار آدمي آگاه باشد جز روح خود او که در درون اوست؟ بر همين قياس، فقط روح خداست که از افکار خدا آگاه است.». مسيح، پس از قيامش، به شاگردانش امر فرمود که نزد همه ملتها رفته، ايشان را شاگرد سازند و آنان را به نام پدر و پسر و روحالقدس تعميد دهند (متي 28:19؛ نيز ر.ک. دوم قرنتيان 13:14). همه اينها گواه است بر اينکه روحالقدس وجودي است الوهي و شخص سوم از تثليث مقدس. در فصل بعد، در باره تثليث بحث خواهيم کرد
کار روحالقدس
-روحالقدس نگهدارنده خلقت است. در پيدايش 1:2 ميبينيم که او به جهاني که در آب غوطهور بود نظم ميبخشد. همچنين در مزمور 104:30 ميخوانيم که روحالقدس عاملي است براي بقاي خلقت.
-روحالقدس الهامبخش انبيا بوده است. هر آنچه انبيا و رسولان مينوشتند تحت الهام مستقيم روحالقدس بوده است. پطرس رسول ميفرمايد: «زيرا وحي هيچگاه به اراده انسان آورده نشد، بلکه آدميان تحت نفوذ روحالقدس از جانب خدا سخن گفتند.» (دوم پطرس 2:21). به همين دليل است که در اعتقادنامه آمده که «او از طريق پيامبران سخن گفته است
-نکته بسيار مهم ديگر اين است که آنچه در انسان باعث ميشود که ايمان بياورد، روحالقدس است. خداوند ما عيسي مسيح در گفتگويي که با نيقوديموس داشت (يوحنا 3:5-9) فرمود که انسان تا از روحالقدس مولود نگردد، ملکوت خدا را نخواهد ديد. در اول قرنتيان 12:3 نيز ميخوانيم که انسان بدون عامليت روحالقدس نميتواند عيسي را خداوند بخواند
-روحالقدس جمع ايمانداران را به سوي جميع راستي هدايت ميکند (يوحنا 16:13). به همين دليل است که رسولان مسيح در نخستين شوراي کليسايي (اعمال فصل 15)، تصميماتي گرفتند و آن را «مصلحت ما و روحالقدس» خواندند اعمال 15:28
-روحالقدس بر مسيح شهادت ميدهد (يوحنا 15:26) و او را جلال ميبخشد (يوحنا 16:14). او اين کار را امروزه از طريق عطاهايي که به کليسا ميدهد و خدماتي که از طريق آن بهانجام ميرساند تحقق ميبخشد
-روحالقدس بهراستي صاحب و هادي کليسا است. اين امر را در تمام کتاب اعمال رسولان مشاهده ميکنيم. شايد بارزترين آيه در اين زمينه، اعمال 20:28 باشد که ميفرمايد: «مراقب خود و تمامي گلهاي که روحالقدس شما را به نظارت بر آن بر گماشته است باشيد
-و بالاخره به کاري ميرسيم که روحالقدس در زندگي ايمانداران انجام ميدهد. روحالقدس از جانب خداي پدر و پسر خدا در وجود ايمانداران ساکن ميشود و تسليدهنده يا مدافع ايشان است (يوحنا 14:16). او در ايمانداران زندگي ميکند (يوحنا 14:17) و ايشان را تعليم ميدهد يوحنا 14:26
به اين ترتيب، ميتوان گفت که روحالقدس آن بخشي از وجود خدا است که ما با او سر و کار داريم. پدر در آسمان است و کسي هرگز او را نديده است، اما پسر خدا که در آغوش او است، او را بر ما ظاهر کرد و ما از طريق او خداي پدر را شناختيم (يوحنا 1:18). يوحنا ميفرمايد: «حيات ظاهر شد؛ ما آن را ديدهايم و بر آن شهادت ميدهيم. ما حيات جاويدان را به شما اعلام ميکنيم که با پدر بود و بر ما ظاهر شد. ما آنچه را ديده و شنيدهايم به شما نيز اعلام ميکنيم تا شما نيز با ما رفاقت داشته باشيد.» (اول يوحنا 1:2-3). مسيح به آسمان باز گشت و به دست راست خدا نشسته است. اما او اکنون از طريق روحالقدسش با ما مشارکت دارد. روحالقدس آن جزئي از وجود خدا است که در جهان و در ميان مردم و در دل ايمانداران از جانب خداي پدر و پسر خدا فعال است. هر گاه حضور خدا را احساس کنيم، در واقع حضور روحالقدس را احساس کردهايم. سر و کار و ما در اين عصر در واقع با او است. اوست که از جانب پدر و پسر در جهان، در ميان مردم، و در دل مؤمنين کار ميکند
از اين رو، ترتيب درست دعا اين است که به قوت روحالقدس، به نام عيسي مسيح، يعني با اجازهاي که خون او به ما ميدهد، خطاب به خداي پدر دعا کنيم. اما اگر خطاب به مسيح يا روحالقدس نيز دعا کنيم، خطا نکردهايم. براي همين است که اعتقادنامه ميگويد: او را با پدر و پسر يک پرستش و يک جلال است
پدر پسر را فرستاد تا خود را بر ما بشناسند. پسر نيز روحالقدس را از پدر دريافت کرد و بر ما ريخت. روحالقدس پسر را جلال ميبخشد و بر او شهادت ميدهد تا او را بشناسيم. وقتي عيسي را شناختيم، او ما را به سوي پدر هدايت ميکند تا در نهايت پدر جلال يابد و او کل در کل باشد اول قرنتيان 15:28
پري روحالقدس
اولاً بايد يادآوري کنيم که هيچ کس بدون عمل روحالقدس نميتواند به مسيح ايمان بياورد و تولد تازه بيابد. اين را در بخشهاي قبلي همين فصل تذکر داديم. به اين ترتيب، ميتوان با قطع و يقين گفت که همه ايمانداران واقعي که ايمان نجاتبخش را يافتهاند، در اثر عمل روحالقدس نجات يافتهاند و روحالقدس را دارند. اينکه ايمانداري عضو کليسا يعني خانواده الهي ميگردد، کار روحالقدس است. پولس رسول ميفرمايد: «زيرا همه ما، چه يهود و چه يوناني، چه غلام و چه آزاد، در يک روح تعميد يافتيم تا يک بدن را تشکيل دهيم؛ و همه ما از يک روح نوشانيده شدهايم.» (اول قرنتيان 12:13). توجه بفرماييد که پولس ميفرمايد «همه ما»، نه تنها کساني که عطاي تکلم به زبانها را دريافت داشتهاند
اما نبايد به اين عمل اوليه روحالقدس اکتفا کنيم که سبب ميشود ايمان بياوريم و عضو بدن مسيح گرديم. کتابمقدس بارها ما را اندرز داده تا دائماً از روحالقدس پر باشيم و کنترل زندگي خود را به دست او بسپاريم (روميان 8:14؛ غلاطيان 5:16؛ افسسيان 5:18). اگر ميخواهيم بدانيم که از روحالقدس پر هستيم يا نه، بايد به زندگي خود نگاه کنيم. کسي از روحالقدس پر است که زندگياش در اطاعت از کلام خدا سپري شود. پولس ميفرمايد: «زيرا آنان که از روح خدا هدايت ميشوند، پسران خدايند.» (روميان 8:14). تولد تازه از روحالقدس کافي نيست؛ بايد زندگيمان دائماً تحت کنترل و هدايت او باشد. اما کنترل و هدايت از روحالقدس به اين معني نيست که خودمان کنترلي بر زندگي خود نداشته باشيم. ما مانند ديوزدگان نميشويم تحت تسخير ديو در ميآيند و کنترلي بر خود ندارند. ما با اراده آزاد، کنترل زندگي خود را به دست روحالقدس ميسپاريم
پري از روحالقدس دست خودمان است. اين بستگي به اطاعت ما از کلام خدا دارد؛ بستگي به ميزان اشتياق ما دارد. وقتي زندگيمان تحت کنترل و هدايت روحالقدس قرار گرفت، اين ثمرات از ما سر خواهد زد: محبت، شادي، آرامش، صبر، مهرباني، نيکويي، وفاداري، فروتني و خويشتنداري (غلاطيان 5:22-23). اما اگر يکي از اين عوامل در زندگي ما ديده شود، مشخص ميگردد که زندگيمان تحت کنترل و هدايت نفس اماره ما است: بيعفتي، ناپاکي، هرزگي، بتپرستي و جادوگري؛ دشمني، ستيزهجويي، رشک، خشم؛ جاهطلبي، نفاق، دستهبندي، حسد؛ مستي و عياشي (غلاطيان 5:19-21). کاش همه ما کنترل زندگي خود را در اطاعت از کلام خدا به روحالقدس بسپاريم
عطاياي روحالقدس
پولس رسول در رساله اول قرنتيان، فصلهاي 12 تا 14 بهتفصيل به مسأله عطاياي روحاني ميپردازد. از فحواي اين سه فصل چنين بر ميآيد که عدهاي از مسيحيان قرنتس تصور ميکردند عطاي تکلم به زبانها مهمترين عطيه است و اگر کسي به زبانها سخن نگويد شخصي روحاني نيست. پولس به شکلي مبسوط در فصل 12 شرح ميدهد که عطايا مختلف است. بخشنده عطايا روحالقدس است و اوست که بر حسب اراده خود به هر کس عطيهاي ميبخشد، آن هم براي منفعت همگان نه شخص خودش (12:7، 11). عطاي تکلم به زبانها تنها يکي از عطايا است و همه از آن برخوردار نيستند (12:27-30). تازه عطاي تکلم به زبانها به بقيه اعضاي کليسا نفع نميرساند، بلکه فقط به خود شخص 14:4-5
همچنين بايد توجه داشت که عطاياي روحالقدس محدود به 12:8-10 نميشود. در 14:26 و روميان 12:6-8 و اول پطرس 4:10 به عطاهاي ديگر نيز اشاره شده است
وظيفه شخص مسيحي اين است که با اطاعت و اشتياق، از روحالقدس پر بوده، مشتاق خدمت به کليسا باشد. در اين صورت، روحالقدس بر حسب اراده خود (اول قرنتيان 12:7 و 11) عطايي به او خواهد بخشيد تا بتواند براي بناي کليسا مفيد واقع شود
کفر به روحالقدس
مسيح فرمود: «هر که سخني بر ضد پسر انسان گويد آمرزيده شود، اما هر که بر ضد روحالقدس سخن گويد، نه در اين عصر و نه در عصر آينده، آمرزيده نخواهد شد.» (متي 12:32). در مسيحيت، کفر به روحالقدس گناهي است نابخشودني. اکنون که به همه کارهاي روحالقدس اشاره کرديم، مشخص است که اوست که از جانب خداي پدر و پسر خدا بر زمين و در زندگي ما کار ميکند. پس اگر کسي به او کفر گويد، در واقع تنها عاملي را که ميتواند باعث توبه و ايمان آوردن او، و در نتيجه دريافت تولد تازه گردد، رد کرده است و ديگر به هيچ روي نميتواند بخشوده شود
اما خيلي دشوار است که تشخيص دهيم چه کسي به روحالقدس کفر گفته است و اينکه کفر به روحالقدس دقيقاً چه عملي است، زيرا در کلام خدا توضيح بيشتري در اين مورد داده نشده است. پس بهتر است زود دست به قضاوت نزنيم؛ نه خود را محکوم کنيم به اين گناه، و نه ديگران را.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر