۱۳۹۵ خرداد ۴, سه‌شنبه

آيا مسيحيان بايد به شريعت موسي عمل کنند




اين سؤالي است که بعضي از دوستان مطرح ميکنند و بنده لازم ميبينم در اين خصوص توضيح مختصري عرض کنم آياتي که معمولاً مورد استناد قرار ميگيرد، انجيل متي 5:‏17 ‏20 است که ميفرمايد: «گمان مبريد که آمدهام تا تورات و نوشتههاي پيامبران را نسخ کنم  نيامدهام تا آنها را نسخ کنم، بلکه آمدهام تا تحققشان بخشم. زيرا آمين، به شما ميگويم، تا آسمان و زمين از ميان نرود، نقطه يا همزهاي از تورات هرگز از ميان نخواهد رفت، تا اينکه همه بهانجام رسد. پس هر که يکي از کوچکترين اين احکام را کماهميت شمارد و به ديگران نيز چنين بياموزد، در پادشاهي آسمان، کوچکترين بهشمار خواهد آمد. اما هر که اين احکام را اجرا کند و آنها را به ديگران بياموزد، او در پادشاهي آسمان بزرگ خوانده خواهد شد. زيرا به شما ميگويم، تا پارسايي شما برتر از پارسايي فريسيان و علمان دين نباشد، هرگز به پادشاهي آسمان راه نخواهيد يافت.» ترجمه هزاره نو
در نگاه اول، چنين به نظر ميآيد که مسيح تعليم ميدهد که پيروانش بايد تمام اصول شريعت و مناسک يهوديان را بهعمل بياورند. آيا واقعاً منظور مسيح اين بود؟ اگر چنين بود، پس چرا خودش بر خلاف آنها عمل ميکرد؟ چرا چنين برداشتي در ساير تعاليم او يافت نميشود؟ بايد به فرمايش مسيح و مطالبي که او در دنباله اين آيات بيان فرمود بهدقت توجه کنيم
نخست آنکه مسيح فرمود آمده تا تورات و نوشتههاي انبياي يهود را «تحقق» بخشد، يعني به آنها جامه عمل بپوشاند يا اينکه پيشگوييها را متحقق سازد. و ميبينيم که او همين کار را در تمام طول زندگياش، و خصوصاً در مصائب و مرگ و زنده شدنش انجام داد
دوم آنکه او به عملي ساختن احکام و اهميت دادن به آنها اشاره ميکند و ميفرمايد که پارسايي (يا دينداري) پيروانش بايد با پارسايي فريسيان و علماي دين يهود متفاوت و حتي از ايشان برتر باشد. منظورش چيست؟ براي يافتن پاسخ بايد به آيات بعد توجه کنيم. مسيح چند مورد از احکام تورات را ذکر ميکند، مانند احکام مربوط به قتل، زنا، طلاق ،سوگند  انتقام و محبت کردن. اما او در هر مورد بُعد جديدي به آنها ميبخشد. او به عمق احکام تورات مينگرد، نه به ظاهر آنها. براي مثال، در مورد مجازات قتل ميفرمايد که نه تنها ارتکاب قتل، بلکه خشم گرفتن نيز سزاوار مجازات است. نه تنها ارتکاب عمل زنا، بلکه نظر شهوت انداختن نيز زناکاري است. او به عمق احکام تورات ميرود
سوم آنکه بايد ديد منظور از تورات و نوشته هاي پيامبران چيست. قبل از هر چيز بايد توجه داشت که در نوشته هاي انبياي يهود بعد از موسي، حکم جديدي به توراتِ موسي اضافه نشد  انبياي يهود فقط قوم اسرايئل را تشويق ميکردند که احکام موسي را نگاه دارند. ميماند احکام تورات يا شريعت موسي. شريعت موسي شامل سه نوع احکام بود احکام مدني، احکام آييني يا مناسک و احکام اخلاقي. احکام مدني شامل مقرراتي ميشد که مربوط به اداره مملکت بود. اينها تنها زماني قابل اجرا بود که بني اسرائيل مملکتي مستقل داشته باشند و پايتخت آن اورشليم باشد. بعد از ويراني اورشليم و معبد مقدس آن در سال 70 ميلادي، هيچ يهودياي ديگر قادر نيست اين احکام را بهجا آورد، چه برسد به مسيحيان. احکام آييني نيز عمدتاً شامل نظام قربانيها ميشد، و مواردي نظير نگاه داشتن روز سبّت (شنبه)، ختنه طهارات و غيره. مسيح يا اين احکام را «تحقق» بخشيد يا مفهومي روحاني به آنها داد  منظور از تحقق بخشيدن اين است که او با قرباني شدن بر روي صليب، نظام قربانيهاي تورات موسي را به اوج خود رسانيد. لذا مسيحيان ديگر نيازي به تقديم قرباني ندارد. در خصوص ختنه و طهارات نيز مسيح آنها را به مفهوم روحانيشان رسانيد. اکنون ديگر لازم نيست اجباراً کسي ختنه شود، تنها به اين منظور که مقبول خدا واقع گردد. آنچه مسيح انجام ميدهد، ختنه دل است، نه جسم. فراموش نکنيم که خودِ يهوديان نيز احکام مربوط به طهارات را بهخاطر جنبه بهداشتي آنها رعايت نميکردند، بلکه صرفاً براي اينکه بهلحاظ آيينهاي عبادت، نجس نباشند. اما به دليل اينکه مسيح پيروان خود را بهواسطه خون مقدس خود مقبول خدا ميسازد، نيازي نيست اين احکام به اين منظور انجام شوند. بديهي است رعايت طهارات اگر بهمنظور رعايت بهداشت صورت گيرد، بسيار نيز نيکو است
نوع سوم احکام تورات که منظور نظر عيسي بود (با توجه به آيات مربوط به خشم و زنا و طلاق و غيره)، احکام اخلاقي تورات است. اينجاست که مسيحيان بايد احکام تورات را مهم بشمارند و آنها را بهانجام برسانند، آن هم آن گونه که مسيح تعريف کرد، نه طبق تعريف انحرافي فريسيان و علماي دين يهود. منظور اين است که مسيح به عمق اين احکام و قصد واقعي آنها توجه داشت. چه فايدهاي دارد که انسان قتل نکند، اما دلش پر از بغض و کينه و غيظ باشد؟ پس ميبينيم که مسيح به احکام اخلاقي تورات، بُعدي جهاني و کلي ميبخشد. در چنين حالتي است که احکام تورات براي مسيحيان لازمالاجرا است. اوج اين احکام، محبت به همنوع است، چه به دوست و چه به دشمن
باز بايد تذکر دهم که امروزه، خودِ يهوديان نيز قادر نيستند احکام مدني و آييني خود را بهجا بياورند، زيرا يا در سراسر دنيا، در کشورهاي مختلف زندگي ميکنند، يا اگر هم در کشور مدرن اسرائيل زندگي کنند، نظام اداري مملکت کلاً تغيير يافته است. احکام آييني و خصوصاً نظام قربانيها مطلقاً قابل اجرا نيست، چرا که ديگر نه معبدي در اورشليم وجود دارد، و نه کاهني. يهوديان اگر بسيار مؤمن باشند، بايد به احکام اخلاقي تورات متمسک باشند. شايد يکي از معدود احکامي که يهوديان امروزه رعايت ميکنند، ذبح حيوانات خوراکي به طريق «کوشر» است، و نيز تعطيلي روز شنبه
حال به ذکر يکي دو مثال از زندگي مسيح ميپردازيم. در انجيل متي، فصل 12، آيات 1-‏8  رويدادي اينچنين ثبت شده است: «در آن زمان، عيسي در روز شبّات (همان شنبه) از ميان مزارع گندم ميگذشت. شاگردان او به علت گرسنگي شروع به چيدن خوشههاي گندم و خوردن آنها کردند. فريسيان چون اين را ديدند، به او گفتند: “نگاه کن، شاگردانت کاري انجام ميدهند که در روز شبّات جايز نيست.”. پاسخ داد: “مگر نخواندهايد که داوود چه کرد  آنگاه که خود و يارانش گرسنه بودند؟ به خانه خدا در آمد و خود و يارانش نان تقديمي را خوردند، هر چند خوردن آن براي او و يارانش جايز نبود، زيرا فقط کاهنان بدان مجاز بودند  يا مگر در تورات نخواندهايد که در روزهاي شبّات، کاهنان در معبد، حرمتِ شبّات را نگاه نميدارند، و با اين همه بيگناهند؟ به شما ميگويم کسي در اينجاست که بزرگتر از معبد است  اگر مفهوم اين کلام را درک ميکرديد که ميگويد، طالب رحمتم نه قرباني، ديگر بيگناهان را محکوم نميکرديد زيرا پسر انسان صاحب شبّات نيز است.» ترجمه هزاره نو
در اين رويداد، مسيحْ مفهوم جديدي به روز سبّت يا شبّات ميبخشد. او اولاً نياز واقعي انسان را بالاتر از حکم تورات قرار ميدهد، و ثانياً خود را «صاحب شبّات» ميخواند، و ثالثاً خود را برتر از معبد مقدس اورشليم معرفي ميکند مسيح مفهوم جديدي به دين يهود بخشيد
مسيح در رويدادي ديگر فرمود: «هيچ کس پارچه نو را به جامه کهنه وصله نمينزد، زيرا وصله از جامه کنده ميشود و پارگي بدتر ميگردد. و نيز شراب نو را در مشکهاي کهنه نميريزند، زيرا مشکها پاره ميشود و شراب ميريزد و مشکها از بين ميروند. شراب نو را در مشکهاي نو ميريزند تا هر دو محفوظ بماند.» (متي 9:‏16-‏17). مقصود مسيح اين بود که احکام او که شکل تازهاي از احکام تورات بود، بايد در نظامي جديد قرار گيرد، نه اينکه آنها را در «مشکهاي» کهنه يهوديت ريخت
اميد است اين مختصر پاسخگوي سؤالات دوستان در خصوص فرمايش مسيح در فصل پنجم انجيل متي باشد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر